آیا حق به جانب ما نبود که انتخابات فرمایشی رژیم را بایکوت می کردیم؟
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱٣٨٨ - ۱۵ ژوئن ۲۰۰۹
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱٣٨٨ - ۱۵ ژوئن ۲۰۰۹
آن ساده اندیشانی که با استفاده از تمام امکانات تبلیغاتی درخارج میهن، ملت ایران را به رفتن به پای صندوقهای رأی ترغیب و تشویق می کردند تا بیش از ۴۲ میلیون رأی به دست آید و نظام فریاد مشروعیت سردهد، اکنون با این حقه بازی و اعلام نتیجه و معرفی همان تحفه ی ولایت به عنوان منتخب مردم، چه توجیهی برای خویشتن خویش و چه پاسخی برای ما دارند؟ آیا به فقیهان حق نمی دهید که علیرغم فریبکاری، با گستاخی و سینه ای ستبر این بازی را رفراندمی در جهت مقبولیت خویش و سندی برای تأیید مردم از حاکمیت معرفی کنند و به آن ببالند؟
هیجان جوانی و جوش و خروش نابخردانه ی ایام شباب که فقدان وسائل تفریح و سرگرمی در ایران را با شرکت و حضور در نمایشهای حکومت فرموده ای به نام انتخابات جبران می کنند، خودی و بیگانه را فریفت و آنها را به این خطا انداخت که فضای دموکراسی ایجاد شده معجزه به وقوع پیوسته و در ایران اسلامی و کشور امام زمان، همانند ایالات متحده روند تغییر در اوضاع سیاسی- اجتماعی درحال اجراست!
نمایشی که در روز ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ خورشیدی به مانند مقاطع زمانی چهار ساله های گذشته ی رژیم، برروی صحنه آمد، مضحکه ای بود جالب و بی مانند. زیرا در همان زمان که صندوقها در محلهای رأیگیری بود و هنوز مردم به رأی دادن سرگرم بودند، وزارت کشور نتیجه ی ۶۹% آراء را اعلام کرد! و جالبتر از مضحکه ی خود انتخابات، کارناوالهائی بود که جوانان به امید کسب آرای مردم به مدت چند روز برپا داشتند که توجه خبرنگاران خارج و داخل را به خود جلب کرد؛ و در نوع خود بی نظیر بود. زیرا جوانان خوش خیال و نا آگاه، با تصور زمانی که خاتمی برسر کار آمد، هیاهوئی بسیار برای هیچ را رقم زدند و خیابانها را به صحنه ی تئاتر تبدیل کردند و کارناوالها به راه انداختند؛ به این نیت که هم عوام را به خواسته ی خویش راغب کنند و هم جهان را آگاه سازند و امکان تقلب از حکومت گرفته شود. غافل از آنکه این رژیم و قدرت نظامی اش، آنچه برایش مهم و مطرح نیست نظر محافل جهانی نسبت به کارکرد حاکمان است. در این مضحکه همچنان که نظام تصمیم گرفته بود، با ترفندها و شعبده بازیهای اسلامگرایانه و «مکرو مکرالله و اللهُ خیر الماکرین» هر آنچه فریب و نیرنگ ازاسلامی و کافری میدانستند به کار گرفتند، تا حقیرترین فرد رژیم را دوباره به زمامداری برسانند. فرد مورد قبول رژیم و مورد پسند دستگاه میلتاریسم نظام یعنی همان احمدی نژاد روانی و خرافی دوباره به عنوان مأمور و عامل اوامر مقام ولایت فقیه نه از صندوقهای رأی، بل از صورتجلسه های وزارت کشور و شورای نگهبان درآمد و معرفی شد. البته با تئاتری کمدی و در ظاهری آراسته و زیر نام انتخابات و به تقلید از کشورهائی که با حکومت دموکراسی اداره میشوند. درحالیکه در ذات این رژیم و دیگر رژیمهای وابسته به ایدئولوژی، اصولاً دموکراسی به عنوان مظاهر غربی حرام و جرم محسوب میشود و احترام به آرا تنها زمانی مقبول است که به تأیید حکومت بینجامد.
رژیم کشورایران برمبنای ایدئولوژی اسلام شیعه است با تمام مظاهر و ظواهرش. بنابراین باید سران رژیم هر آنچه مقدور است بکوشند تا مسیر حکومتشان را مطابق شریعت شیعه - که امامتش همردیف نبوت الهی و آسمانی بیان و تعیین شده است- شکل بندی کنند. روشن است که سماوات قوانین جزمی خود را دارند و تخطی از آن خلاف دین محسوب میشود. این که این اعتقاد و ایدئولوژی چه قدر درست است و سماوات چیست و لاهوت کدام است، هیج یک مطالبی نیستند که صحت و سقمشان دراین نوشتار مورد نظر و بحث باشد؛ و فرصتی دیگر را می طلبد.
اما واقعیت این است که جامعه ی اسلامی نیز همانند دیگر جوامع از فرد تشکیل شده و هر فرد مسلمان معتقد و مومن، در ذات خود یک دیکتاتور - گاه خطرناک - است. نگاهی بیندازید به شمار قتلهای ناموسی که در کشورهای اسلامی اتفاق می افتد؛ یا تمام ترورهای انتحاری که توسط رادیکالهای مسلمان به انجام میرسد. هر فرد مسلمان معتقد در ذات خود دیکتاتوری کوچک است که همان تفکرات خمینی و همان خرافات ذهن احمدی نژاد را با خود حمل می کند و در صورت لزوم به کار می گیرد و در اجرایش تأمل نمیکند. دقت کنیم در تعداد زائرانی که قانونی و قاچاق به زیارت قبور اعراب در عراق و سوریه می روند و پیه کشته شدن در بمبگذاریها و ترورهای انتحاری را هم به تن می مالند. نگاهی بیندازید به تعداد چندین میلیون ایرانیانی که برای رفتن به حج نام نویسی کرده و در انتظارند تا هرسال به نوبت به آن جایگاه مشرف شوند! شیعیان ایران و جهان به لطایف الحیل از زیر بار دادن مالیات شانه خالی میکنند؛ اما به آسانی و با رغبت خمس و سهم امام را از ثروتشان حساب میکنند و با پای خود آن را به خدمت آخوند مفتخوار می برند و تقدیمش می کنند!
در این مذهب و درچنین شریعتی، نه تنها امام حاکم مطلق است و به عنوان جانشین رسول و خلیفه خدا درزمین، دامنه ی قدرتش– دستکم در برابر آدمیان - به همان میزان الله گسترده است، بل هر فرد معتقد و رادیکال نیز به خود این حق را داده است که پشتیبان دین باشد و برای پایداری اش بجنگد. به همین دلیل بود که در سال ۱٣۶٨ مجلس خبرگان به اشارت آقای رفسنجانی ستون ولی فقیه را قطورتر و محکمتر ساخت و آن را به ولایت مطلقه تبدیل کرد و تمام ارکان کشور را در اختیار فقیهی قرار داد که گرچه احکام طهارت و آداب زیارت را بهتر از بقیه همکسوتان نمیدانست، اما تصور این بود که از دیگر آخوندها مدیر و مدبرتر است؛ یا برعکس خوش خیالانه پنداشتند که خنگی است و آسانتر می توان اداره اش کرد!.
بافت حکومت فقیهان و ساختار حاکمیت ولایت فقیه به گونه ای است که گزینش از سوی مردم به مفهوم کلاسیکش در هیچ مورد و مقطع امکان ندارد و هر آنچه به نام انتخابات تاکنون انجام شده است، انتخاب و معرفی مهره های مفتون و مطیع نظام توسط شورای نگهبان به مردم بوده است تا ملت شیعه زده و امام گزیده، نام یکی و یا افرادی از آنها را برروی کاغذی بنویسند و در جعبه ای پلاستیکی که میلیونها شبیه و همانندش را ساخته اند، بریزند و آنگاه مأموران انتخابات بنا بر مصلحت، نام همین مُحبّان قطب اعظم و رهبر معظم را از صندوق درآورند. سپس دوباره نوبت شورای نگبان خواهد بود که تأیید کند، فرد مجذوب ولایت و غلامان رژیم را به عنوان و به نام نماینده شهر، وکیل مجلس و یا رئیس جمهوری در صورتجلسه ای بگنجاند و لیست را برای اعلام به امت اسلامی، تحویل مسئولان رسانه های عمومی بدهد.
حکومت ایران در جهان یکتا و بی مانند است. پیدا کردن نظیر این حاکمیت در روی کره زمین امکان ندارد. زیرا در نظامهای دیگر دنیا اعم از استبدادی و دموکراسی، حکومت یا بر روی مسیر مستقیمی حرکت میکند؛ و یا به مانند کله قندی است که رأسی دارد و قاعده ای؛ و به ترتیب عبور از رأس افراد پخش میشوند تا به قاعده برسند. اما در ایران تمام بدنه ی حاکمیت برروی یک دایره یا سیکل بسته قرار گرفته و می گردد. و همچنان که تمام ٣۶۰ درجه ی یک دایرهی هندسی به صورت فشرده به هم وصلند، تمام مهره های این حاکمیت نیز به هم مرتبطند... مجلس خبرگانی درست شده است که تمام اعضایش را شورای نگهبان برگزیده است و این مجلس مثلاً رهبر را برمی گزیند؛ شورای نگهبانی وجود دارد که همان رهبر منتخب مجلس خبرگان؛ اعضایش را از میان هماندیشان و حامیان خود منصوب میکند؛ آنگاه همین شورای نگهبان است که اعضای مجلس خبرگان آینده را تعیین می کند تا مواظب رهبر باشند. این تمام سیکل حاکمیت است: خبرگان- رهبر- شورای نگهبان؛ و ادامه، شورای نگهبان – خبرگان – رهبر و تکرار همین گردش. اکنون چندین سال است که دایره ای بزرگتر، این دایره ی حاکمیت ظاهری را در برگرفته و آن را درون خود قرارداده است. این دایره بزرگتر دیکتاتوری چکمه و پوتین است که سپاه پاسداران و بسیج تمام ٣۶۰ درجه ی محیط آن دایره ی محاطی را پرکرده است. البته این دایره بزرگتر به عنوان حامی حکومت، دستی گشاده در تمام امور دارد و زمامدار اصلی است زیرا به شدت ثروتمند است. بنابراین در ایران اسلامی دو گونه حکومت وجود دارد. یکی حکومت مرئی و همانی است که ما می بینیم و برایش مرتب نمایش و کارناوال راه می اندازند؛ و نماینده تعیین میکنند. و دیگری حکومت نامرئی که ستون فقرات نظام است و سران نظام مجبورند مطیعش باشند و مجیزش را نیز بگویند. این حکومت نامرئی سران سپاه پاسدارانند که تعدادشان بی شمار است. و چون تأمین سلامت و حفظ جان فقیهان و دیگر وزیران و وکیلان را به عهده دارند، از قدرت و اتوریتی بسیاری برخوردار بوده و حضرات تحت حفاظت به شدت هوای این محافظان بی زینهار را باید داشته باشند. و گرنه... ممکن است اسلجه هایشان نادانسته و ناخواسته! ضامن ببرند...
خوب با این حساب، ما ملت می خواهیم در کدام نقطه ی این دو دایره ی بسته ی دیکتاتوری نفوذ کنیم. دایره ای که تمام ٣۶۰ درجه اش را این سه نهاد (خبرگان، رهبر و شورای نگهبان) پرکرده است. تمام دیگر قوا و نهادها از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس اسلامی و قوه ی قضائیه، همه مهره هائی آماده به خدمت در درون این دایره اند و برروی شعاعهای آن قرار دارند و در ظاهر مطیع رهبرند اما در اصل این رهبر است که مجبور شده است مطیع ٣۶۰ درجه ی دایره ی دوم باشد. دایره ای که افرادش گردن می زنند و نشان داده اند که در قساوت و آدمکشی کوتاه نمی آیند.
اما روی سخن من همانند ابتدای نوشتار به سوی کسانی است که ما را از تحریم برحذر می داشتند و ما را ملامت می کردند که جرا تحریم می کنیم. کسانی که پس از سی سال هنوز ساختار حکومت اسلامی را نشناخته اند و نمی دانند دین و آئینی که خدایش خود را فریبکارترین فریبکاران معرفی میکند، حقه و نیرنگ بخشی از شریعت خواهد بود؛ و پیروانش می دانند چگونه خاص و عام را گول زنند و بفریبند.
کالیفرنیا ۱۵/ ۶/۲۰۰۹ محمد علی مهرآسا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر